همدم کوچولوی مامان
همدم کوچولوی مامان،پسرم این روزها اینقدر سرم شلوغه و فکرم مشغوله که حتی لحظه ای فرصت برای ثبت خاطرات و لحظات زندگی برام نمونده،فقط می دوم تا به روزمرگی زندگی برسم و می دونم اگه ثانیه ای بایستم روزها عقب خواهم افتاد. بعد از وقت اداری فقط به خاطر آرامش تو تلاش می کنم .هرچند خدا شاهد است کوشش صبحگاهم هم برای آرامش توست تمام دل مشغولیها برای من تمام ناز کردنها برای تو عزیز مادر الان دقیقاً یک سال و پنج ماه و ده روزهکه به دنیای ما قدم نهادیروز به روز عزیزتر می شی الان دیگه خواسته هاتو میشناسی و برای رسیدن به اونها مقاومت می کنی مدام از من می خوای که در انجام کارها کمکت کنم تا خواسته ای داری فوراًب...
نویسنده :
مامان رزیتا
11:56